You are here
چرا مسئله جمعیت از نظر رهبر انقلاب اهمیت راهبردی دارد؟
از توصیههای مهم رهبر انقلاب در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم توجه به مسئله جمعیت و اقدام برای جلوگیری از مسئله پیری زودهنگام بود. ایشان خطاب به دکتر ظفرقندی وزیر بهداشت فرمودند: «یک نکته هم مسئلهی مهمّ جمعیّت و مسئلهی پیری زودهنگام کشور است که خیلی [مهم است]. چهل سال قبل، نرخ رشد جمعیّتمان ۳.۵ درصد بوده که از نرخهای خیلی بالا است. خب یک عدّهای دستپاچه شدند و یک مقرّراتی را گذاشتند و یک محدودیّتهایی را ایجاد کردند. حالا آن نرخ [رشد جمعیّت] ما ۳.۵ که هیچ ــ البتّه من دقیق نمیدانم، الان آمار جدیدی ندارم ــ مثلاً نیم درصد یا حدّاکثر یک چیز اینجوری است، ما باز همان مقرّرات را میخواهیم اعمال کنیم! این[طور] که نمیشود. مقرّرات باید منعطف باشد. یک روز جمعیّت بیضابطه دارد اضافه میشود، جلویش را بگیرید، خوب است؛ یک روز هم جمعیّت متوقّف میشود یا دارد به طرف عقب میرود، کشور به سمت پیری میرود، اینجا باید بلافاصله مقرّرات را طبق نیاز کشور تغییر بدهید. من از آقای دکتر ظفرقندی، وزیر محترم بهداشت، جدّاً میخواهم ایشان روی این مسئله شخصاً تکیه کنند، دنبال کنند این موضوع را؛ یعنی واقعاً بروید دنبال این قضیّه و نگذارید این موانع تولید مثل و ولادت ــ که متأسّفانه زیاد هم هست ــ ادامه پیدا کند و بر اینها کاملاً تسلّط پیدا کنید. شماها خیلیهایتان در دوران جوانی کارهایی کردید که ممکن است امروز آن کارهای پیشرونده را نتوانید بکنید. خب ما احتیاج به جوان داریم در کشور. اگر خدای نکرده کشور دچار این عاقبت تلخ و سخت شد، یعنی پیری جمعیّت، دیگر هیچ علاجی وجود ندارد؛ امروز خیلی از کشورها مبتلا هستند. این مسئلهی جمعیّت است.» ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
دو سال بعد از ابلاغ «سیاستهای کلّی جمعیّت» در سیام اردیبهشت ۱۳۹۳، «سیاستهای کلّی خانواده» نیز در سیزدهم شهریور ۱۳۹۵ از طرف رهبر انقلاب ابلاغ شد که با دامنهای از تشکیل و تحکیم خانواده تا افزایش فرزندآوری و استحکام نظام خانواده ــ که سنگ بنای جامعهی اسلامی است ــ راهنمای حرکت جامعه باشد و قوّت زیربنایی آن بتواند به رشد فرزندآوری نیز کمک کند.
اکنون، با گذشت هشت سال از این ابلاغ و بیش از سه سال از تصویب قانون جوانی جمعیّت و تشکیل ستاد ملّی جمعیّت، همچنین در پی تأکید رهبر انقلاب به وزیر بهداشت دولت چهاردهم در این خصوص، بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR؛ «ریحانه» در یادداشتی به قلم آقای محمد سلیمی دانشجوی دکترای جمعیتشناسی، به بررسی سیاستهای فرزندآوری کشور در اداور مختلف و تاثیر ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت پرداخته است.
طی چند دهه اخیر اکثر کشورهای جهان با روند کاهشی باروری مواجه شدهاند و تقریبا بیشی از نیمی از جمعیت دنیا در کشورهایی زندگی میکنند که دچار کاهش باروری هستند. این جوامع که عمدتا شامل جوامع غربی هستند این کاهش را در یک حرکت صد ساله تجربه کرده و فرصت مناسبی برای آن مدیریت آن داشتند اگرچه تاکنون نیز به توفیق خاصی برای حل باروری بسیار پایین خود نرسیدهاند.
جمهوری اسلامی ایران نیز روند کاهشی باروری را تقریبا از اواسط یا به طور مشخص از اواخر دهه شصت آغاز کرد با این تفاوت که به دلیل اقدامات نادرست صورت گرفته طی مدت بسیار کوتاهی با کاهش شدید میزانهای باروری مواجه شد که این حرکت نزولی تا کنون نیز ادامهدار بوده و به معنای دیگر آن فرصت کافی برای حل این بحران را بسیار کمتر از سایر جوامع دیگر در اختیار داشته است. میزان باروری در صورت تثبیت بر رقم ۱.۵ فرزند جمعیت را طی ۶۵ سال و در صورت تثبیت بر رقم ۱.۱ فرزند جمعیت را طی سی دو سال به حدود نصف کاهش خواهد داد. در سالهای اخیر برخی از استانهای کشور به سطح ۱.۵ رسیده یا بسیار به آن نزدیک شدهاند.
در این میان حضرت آیتالله خامنهای را میتوان نخستین مقام رسمی کشور دانست که نسبت به روند کاهشی باروری و عواقب آن هشدارهای متعددی را از اواخر دهه هشتاد و ابتدای دهه نود به مسئولین و جامعه گوشزد کردند که ادامه آن را میتوان در ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (۱۳۹۳) و تغییر مسیر سیاستهای جمعیتی از تحدید موالید به حمایت از فرزندآوری از جانب ایشان دانست که به دنبال آن ابتدا قانون تنظیم خانواده مصوب سال ۱۳۷۲ پس از حدود سه دهه اجرا و تاثیر بسیاری که بر کاهش شدید باروری کشور داشت لغو گردید و بعدتر قانون حمایت از خانواده و فرزندآوری پس از کش و قوسهای فراوان در سال ۱۴۰۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
جمعیت به عنوان مهمترین و حیاتیترین رکن زیرساختی جامعه به شمار میرود. اهمیت جلوگیری از کاهش جمعیت در نگاه مدیریتی رهبر انقلاب را میتوان در سه محور تشریح کرد که عبارتند از «حفظ کمی و کیفی نهاد خانواده» و سپس «تقویت نظام اقتصادی کشور در سالهای آینده»، «حداکثر استفاده از زمان موجود برای اصلاح بحران».
حفظ کمی و کیفی نهاد خانواده
برخلاف عمده جوامع غربی که آسیب کاهش باروری را تنها در ضربه خوردن اقتصاد میبینند، کاهش طولانی مدت باروری نخستین اثر خود را بر تعداد و کیفیت نهاد خانواده میگذارد. باروری پایین، طولانی بودن سالهای تجرد، بیفرزندی و اکتفا به یک فرزندی روی دیگری هم دارد و آن از دست رفتن تعداد خانواده و ابعاد خانواده در کشور است. هنگامی که افراد به دلایل مختلف تجرد یا بی فرزندی را بر میگزینند، تعداد خانواده شروع به کاهش میکند. از سوی دیگر بی فرزندی یا تک فرزندی سبب از بین رفتن بسیاری از پیوندهای خانوادگی شده که برآیند این مسائل نهاد خانواده را در جامعه کم تعداد و لاغر میکند. این در حالی است که به ادعای همه صاحبان فکر خانواده مهم تریننهاد اجتماعی در جوامع محسوب میشود.
از بین رفتن نهاد خانواده برابر با از دست رفتن شبکه و پشتوانهای است که از ابتدا تا پایان عمر از اعضای خود حمایت میکرده، ملجا و پناهگاه و تکیهگاه اعضای خود بوده و کنترلی مثبت بر اعضای خود داشته است. حال در جامعهای که این نهاد لاغر شده و بسیاری از پیوندهای خانوادگی دیگر در آن وجود ندارد، اعضای این نهاد حمایت را از کدام نهاد میتوانند دریافت کنند؟ کارکرد خانواده را کدام نهاد دیگر یارای عهدهگیری دارد که این کارکرد به آن منتقل شود؟
حضرت آیتالله خامنهای مکرراً در بیانات خود یکی از افتخارات جمهوری اسلامی را حفظ و تقویت نهاد خانواده میدانند و در نقطه مقابل یکی از خیانتهای سیاستمداران غربی را گرفتن این امتیاز از شهروندان خود معرفی میکنند.
«غرب رندانه از زیر بار طرح مسئلهی خانواده در میرود. توی همهی بحثهائی که اینها میکنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطهی ضعف غرب است. مسئلهی زن را مطرح میکنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمیآورند؛ با اینکه زن از خانواده جدا نیست.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
کاهش طولانی مدت باروری نخستین ضربه اساسی خود را به نهاد خانواده خواهد زد، آن را کوچک کرده و کارکردهای مهم این نهاد را از او سلب میکند. در غیاب نهاد خانواده سایر نهادهای دیگر نیز در انجام کارکردهای خود دچار اختلال خواهند شد و در چنین جوامعی باید انتظار داشت گروههایی چون سلبریتیها و اینفلوئنسرها آن اثرگذاری خانواده در جهتدهی به فکر و اندیشه و الگوبخشی فرزندان را در دست گیرند و طبیعتا در این حالت آسیبپذیری نسلها تبدیل به مساله اساسی خواهد شد.
در حال حاضر بُعد خانوار به عنوان یکی از شاخصهای آماری حوزه خانواده که نشان دهنده میانگین تعداد افراد درون هر خانوار است پس از یک افزایش در بین دهه ۶۰ الی ۷۰، از رقم ۵.۲ در سال ۱۳۷۰ به رقم ۳.۳ در سرشماری سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است. همچنین این رقم نیز صرفا به معنای دو والد و یک فرزند نیست بلکه میتواند شامل انواع حالتهای دیگر نظیر زوج بی فرزند به همراه والد یکی از آنها نیز به طور مثال باشد.
تقویت نظام اقتصادی کشور در سالهای آینده
دومین آسیب جدی کاهش طولانی مدت باروری متوجه نظام اقتصادی کشور است. کاهش باروری و به دنبال آن کاهش جمعیت به چند صورت بر سرنوشت کشور اثر خواهد گذاشت. کاهش باروری و به دنبال آن کاهش نیروی کار را در سالهای آینده به دنبال خواهد داشت. کاهش نیروی کار مستقیما حیات صنایع را با خطر مواجه خواهند کرد. یعنی هم تولید ضعیف خواهد شد و هم مصرف کننده کمتری برای خرید آن کالا و دریافت آن خدمات وجود خواهد داشت. در همین رابطه ایشان در سخنان خود در دیدار کارآفرینان و شرکتهای دانشبنیان با اشاره به بحث نیروی کار و ثروت آفرینی اینطور بیان میکنند که:«اگر آن روزی که ما جوان کم داریم، کشور ثروتمند نباشد، نمیتواند دیگر ثروتمند بشود. این هم دلیل چهارم برای اینکه امروز باید رشد ایجاد کنیم تا کشور ثروتمند بشود برای اینکه فردای محتمَل که اینقدر جوان نداریم، واقعاً کشور بتواند خودش را اداره کند«. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
از حیث دیگر در هرم سنی که دچار سالمندی جمعیت شده است تعداد مصرفکنندگان به طور معمول از تعداد تولیدکنندگان بیشتر است. فشار بیشتر بر جمعیت تولید کننده به سبب افزایش گروه مصرف کننده علاوه بر فشار مضاعف بر نظام تولید، صندوقهای بازنشستگی را نیز به دلیل برهم خوردن توازن درآمد و هزینه با چالش جدی مواجه خواهند کرد. به بیانی دیگر کاهش باروری به طور همزمان هم کشور را از داشتن نیروی تولید کننده محروم میسازد و هم به دلیل کاهش مصرف کننده خروجی تولید نیز با حمایت کمتری مواجه خواهد شد.
کاهش نرخ رشد جمعیت در سن کار، مستقیما سبب کاهش درآمد سرانه در جوامع خواهد شد و به دنبال آن ناچارا میزان بیشتری از منابع ذخیره شده برای تامین هزینه گروههای غیر مولد (کودکان و سالمندان) لازم است که به مصرف برسد. با افزایش نرخ رشد جمعیت سالمند، نسبت وابستگی اقتصادی افزایش پیدا کرده و به دنبال آن رشد اقتصادی، پسانداز، ثروت مالی بین نسلی به تبع آن کاهش مییابد. باید توجه داشت که دوره سالمندی خود به دو دوره تقسیم میشود دوره سالمندی همراه با سلامت و دوره سالمندی همراه با بیماری که در حالت دوم هزینههای سالمندی تحمیل شده بر دوش نظام سلامت افزایش جدی خواهد یافت. بالا بودن هزینه در دو گروه سنی کودکان و سالمندان از یک سو و جمعیت کم نیروی کار از سویی دیگر آسیب جدی به نظام اقتصاد خواهد زد که این خود بازتولید تجرد، بی فرزندی و تک فرزندی در جامعه خواهد شد و همان مسائلی که در ذیل عنوان نهاد خانواده مطرح شد مجددا در اینجا تکرار خواهد گردید.
حداکثر استفاده از زمان موجود برای اصلاح بحران
مولفههای جمعیتی برای تغییر خصوصا تغییری که با تثبیت همراه باشد، نیازمند مدت زمان قابل توجهی هستند. چرا که یک نوزاد برای رسیدن به بازهای که بتوان وی را به عنوان یک نیروی کار در نظر گرفت حداقل به زمانی بین ۱۵ تا ۲۵ سال فرصت نیاز دارد. از سویی دیگر از آن چه که فعل فرزندآوری بر عهده زنان است، پس در عمل تعداد زنان در سن باروری به عنوان یک تعیین کننده اساسی در تغییرات باروری به شمار میرود. در صورتی که هرم سنی جمعیت به سمت سالمندی حرکت کند طبیعتا جمعیت در سن باروری نیز کاهش خواهد یافت. در نتیجهی کاهش جمعیت در سن باروری، حتی در صورت وجود قویترین مشوقها نیز نیل به اهداف جمعیتی ممکن نخواهد بود.
برخلاف جوامع غربی که طی حدود صدسال روند کاهش باروری خود را سپری کردند و به تبع فرصت مناسبی برای مدیریت بحران خود داشتند(هرچند که تاکنون موفق به حل این بحران نشدند)، کشور ما با دخالتهای متعدد دستگاههای بینالمللی این فشار را طی دو به میزانهای باروری خود وارد ساخت و به سرعت به باروری زیر سطح جانشینی دچار گشت. به معنای دیگر اینک فرصت بسیار کمتری برای مدیریت بحران کاهش جمعیت در پیش روی مسئولین کشور وجود دارد.
«امروز اگر ما به فکر تکثیر نسل نباشیم، مسئلهی فرزندآوری را امروز اگر چنانچه برایش فکر نکنیم، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، دیر خواهد بود؛ کشوری خواهیم شد که عنصر لازم برای حرکت پیشرفت را، یعنی جوان را، به قدر کافی در اختیار نخواهد داشت. امروز باید به فکر فردا بود.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
یکی از دقتهای ظریف رهبر انقلاب به مساله جمعیت توجه ایشان به شاخص باروری ایدهآل است که تاکنون نیز کمتر مسئولی اهمیت تفسیر آن را مورد توجه قرار داده است. شاخص باروری ایدهآل یک شاخص جمعیتی با اهمیت اما کمتر شناخته شدهای است که به این سوال پاسخ میدهد که آیا کاهش باروری نشات گرفته از میل مردم است یا نشات گرفته از وجود موانع؟ ایشان در این خصوص بیان میکنند:«ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعهی ما دچار میل به کمفرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان بهطور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن بهشکلی، مرد بهشکلی پرهیز میکنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، برای علاج این عوامل بیماریزا - که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماریزا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند.»
مساله کاهش میزان باروری و به تبع آن کاهش جمعیت، اثرگذار بر سرنوشت یکایک ملت ایران خواهد بود. دایره وسیع آسیبهایی که کاهش جمعیت بر حیات فردی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مردمان و نسلها برجای میگذارد از یک سو و فرصت کوتاه و اندک باقی مانده در اختیار برای حل این بحران از سوی دیگر سبب شده است این مساله مکررا از سوی رهبر انقلاب پیگیری شود. در صورتی که از زمان باقیمانده به علمیترین شکل و با بیشترین تلاش و همت استفاده نشود نسلهای آینده آسیبی جدی از این کوتاهی خواهند خورد.
دو سال بعد از ابلاغ «سیاستهای کلّی جمعیّت» در سیام اردیبهشت ۱۳۹۳، «سیاستهای کلّی خانواده» نیز در سیزدهم شهریور ۱۳۹۵ از طرف رهبر انقلاب ابلاغ شد که با دامنهای از تشکیل و تحکیم خانواده تا افزایش فرزندآوری و استحکام نظام خانواده ــ که سنگ بنای جامعهی اسلامی است ــ راهنمای حرکت جامعه باشد و قوّت زیربنایی آن بتواند به رشد فرزندآوری نیز کمک کند.
اکنون، با گذشت هشت سال از این ابلاغ و بیش از سه سال از تصویب قانون جوانی جمعیّت و تشکیل ستاد ملّی جمعیّت، همچنین در پی تأکید رهبر انقلاب به وزیر بهداشت دولت چهاردهم در این خصوص، بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR؛ «ریحانه» در یادداشتی به قلم آقای محمد سلیمی دانشجوی دکترای جمعیتشناسی، به بررسی سیاستهای فرزندآوری کشور در اداور مختلف و تاثیر ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت پرداخته است.
طی چند دهه اخیر اکثر کشورهای جهان با روند کاهشی باروری مواجه شدهاند و تقریبا بیشی از نیمی از جمعیت دنیا در کشورهایی زندگی میکنند که دچار کاهش باروری هستند. این جوامع که عمدتا شامل جوامع غربی هستند این کاهش را در یک حرکت صد ساله تجربه کرده و فرصت مناسبی برای آن مدیریت آن داشتند اگرچه تاکنون نیز به توفیق خاصی برای حل باروری بسیار پایین خود نرسیدهاند.
جمهوری اسلامی ایران نیز روند کاهشی باروری را تقریبا از اواسط یا به طور مشخص از اواخر دهه شصت آغاز کرد با این تفاوت که به دلیل اقدامات نادرست صورت گرفته طی مدت بسیار کوتاهی با کاهش شدید میزانهای باروری مواجه شد که این حرکت نزولی تا کنون نیز ادامهدار بوده و به معنای دیگر آن فرصت کافی برای حل این بحران را بسیار کمتر از سایر جوامع دیگر در اختیار داشته است. میزان باروری در صورت تثبیت بر رقم ۱.۵ فرزند جمعیت را طی ۶۵ سال و در صورت تثبیت بر رقم ۱.۱ فرزند جمعیت را طی سی دو سال به حدود نصف کاهش خواهد داد. در سالهای اخیر برخی از استانهای کشور به سطح ۱.۵ رسیده یا بسیار به آن نزدیک شدهاند.
در این میان حضرت آیتالله خامنهای را میتوان نخستین مقام رسمی کشور دانست که نسبت به روند کاهشی باروری و عواقب آن هشدارهای متعددی را از اواخر دهه هشتاد و ابتدای دهه نود به مسئولین و جامعه گوشزد کردند که ادامه آن را میتوان در ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (۱۳۹۳) و تغییر مسیر سیاستهای جمعیتی از تحدید موالید به حمایت از فرزندآوری از جانب ایشان دانست که به دنبال آن ابتدا قانون تنظیم خانواده مصوب سال ۱۳۷۲ پس از حدود سه دهه اجرا و تاثیر بسیاری که بر کاهش شدید باروری کشور داشت لغو گردید و بعدتر قانون حمایت از خانواده و فرزندآوری پس از کش و قوسهای فراوان در سال ۱۴۰۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
جمعیت به عنوان مهمترین و حیاتیترین رکن زیرساختی جامعه به شمار میرود. اهمیت جلوگیری از کاهش جمعیت در نگاه مدیریتی رهبر انقلاب را میتوان در سه محور تشریح کرد که عبارتند از «حفظ کمی و کیفی نهاد خانواده» و سپس «تقویت نظام اقتصادی کشور در سالهای آینده»، «حداکثر استفاده از زمان موجود برای اصلاح بحران».
حفظ کمی و کیفی نهاد خانواده
برخلاف عمده جوامع غربی که آسیب کاهش باروری را تنها در ضربه خوردن اقتصاد میبینند، کاهش طولانی مدت باروری نخستین اثر خود را بر تعداد و کیفیت نهاد خانواده میگذارد. باروری پایین، طولانی بودن سالهای تجرد، بیفرزندی و اکتفا به یک فرزندی روی دیگری هم دارد و آن از دست رفتن تعداد خانواده و ابعاد خانواده در کشور است. هنگامی که افراد به دلایل مختلف تجرد یا بی فرزندی را بر میگزینند، تعداد خانواده شروع به کاهش میکند. از سوی دیگر بی فرزندی یا تک فرزندی سبب از بین رفتن بسیاری از پیوندهای خانوادگی شده که برآیند این مسائل نهاد خانواده را در جامعه کم تعداد و لاغر میکند. این در حالی است که به ادعای همه صاحبان فکر خانواده مهم تریننهاد اجتماعی در جوامع محسوب میشود.
از بین رفتن نهاد خانواده برابر با از دست رفتن شبکه و پشتوانهای است که از ابتدا تا پایان عمر از اعضای خود حمایت میکرده، ملجا و پناهگاه و تکیهگاه اعضای خود بوده و کنترلی مثبت بر اعضای خود داشته است. حال در جامعهای که این نهاد لاغر شده و بسیاری از پیوندهای خانوادگی دیگر در آن وجود ندارد، اعضای این نهاد حمایت را از کدام نهاد میتوانند دریافت کنند؟ کارکرد خانواده را کدام نهاد دیگر یارای عهدهگیری دارد که این کارکرد به آن منتقل شود؟
حضرت آیتالله خامنهای مکرراً در بیانات خود یکی از افتخارات جمهوری اسلامی را حفظ و تقویت نهاد خانواده میدانند و در نقطه مقابل یکی از خیانتهای سیاستمداران غربی را گرفتن این امتیاز از شهروندان خود معرفی میکنند.
«غرب رندانه از زیر بار طرح مسئلهی خانواده در میرود. توی همهی بحثهائی که اینها میکنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطهی ضعف غرب است. مسئلهی زن را مطرح میکنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمیآورند؛ با اینکه زن از خانواده جدا نیست.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
کاهش طولانی مدت باروری نخستین ضربه اساسی خود را به نهاد خانواده خواهد زد، آن را کوچک کرده و کارکردهای مهم این نهاد را از او سلب میکند. در غیاب نهاد خانواده سایر نهادهای دیگر نیز در انجام کارکردهای خود دچار اختلال خواهند شد و در چنین جوامعی باید انتظار داشت گروههایی چون سلبریتیها و اینفلوئنسرها آن اثرگذاری خانواده در جهتدهی به فکر و اندیشه و الگوبخشی فرزندان را در دست گیرند و طبیعتا در این حالت آسیبپذیری نسلها تبدیل به مساله اساسی خواهد شد.
در حال حاضر بُعد خانوار به عنوان یکی از شاخصهای آماری حوزه خانواده که نشان دهنده میانگین تعداد افراد درون هر خانوار است پس از یک افزایش در بین دهه ۶۰ الی ۷۰، از رقم ۵.۲ در سال ۱۳۷۰ به رقم ۳.۳ در سرشماری سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است. همچنین این رقم نیز صرفا به معنای دو والد و یک فرزند نیست بلکه میتواند شامل انواع حالتهای دیگر نظیر زوج بی فرزند به همراه والد یکی از آنها نیز به طور مثال باشد.
تقویت نظام اقتصادی کشور در سالهای آینده
دومین آسیب جدی کاهش طولانی مدت باروری متوجه نظام اقتصادی کشور است. کاهش باروری و به دنبال آن کاهش جمعیت به چند صورت بر سرنوشت کشور اثر خواهد گذاشت. کاهش باروری و به دنبال آن کاهش نیروی کار را در سالهای آینده به دنبال خواهد داشت. کاهش نیروی کار مستقیما حیات صنایع را با خطر مواجه خواهند کرد. یعنی هم تولید ضعیف خواهد شد و هم مصرف کننده کمتری برای خرید آن کالا و دریافت آن خدمات وجود خواهد داشت. در همین رابطه ایشان در سخنان خود در دیدار کارآفرینان و شرکتهای دانشبنیان با اشاره به بحث نیروی کار و ثروت آفرینی اینطور بیان میکنند که:«اگر آن روزی که ما جوان کم داریم، کشور ثروتمند نباشد، نمیتواند دیگر ثروتمند بشود. این هم دلیل چهارم برای اینکه امروز باید رشد ایجاد کنیم تا کشور ثروتمند بشود برای اینکه فردای محتمَل که اینقدر جوان نداریم، واقعاً کشور بتواند خودش را اداره کند«. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
از حیث دیگر در هرم سنی که دچار سالمندی جمعیت شده است تعداد مصرفکنندگان به طور معمول از تعداد تولیدکنندگان بیشتر است. فشار بیشتر بر جمعیت تولید کننده به سبب افزایش گروه مصرف کننده علاوه بر فشار مضاعف بر نظام تولید، صندوقهای بازنشستگی را نیز به دلیل برهم خوردن توازن درآمد و هزینه با چالش جدی مواجه خواهند کرد. به بیانی دیگر کاهش باروری به طور همزمان هم کشور را از داشتن نیروی تولید کننده محروم میسازد و هم به دلیل کاهش مصرف کننده خروجی تولید نیز با حمایت کمتری مواجه خواهد شد.
کاهش نرخ رشد جمعیت در سن کار، مستقیما سبب کاهش درآمد سرانه در جوامع خواهد شد و به دنبال آن ناچارا میزان بیشتری از منابع ذخیره شده برای تامین هزینه گروههای غیر مولد (کودکان و سالمندان) لازم است که به مصرف برسد. با افزایش نرخ رشد جمعیت سالمند، نسبت وابستگی اقتصادی افزایش پیدا کرده و به دنبال آن رشد اقتصادی، پسانداز، ثروت مالی بین نسلی به تبع آن کاهش مییابد. باید توجه داشت که دوره سالمندی خود به دو دوره تقسیم میشود دوره سالمندی همراه با سلامت و دوره سالمندی همراه با بیماری که در حالت دوم هزینههای سالمندی تحمیل شده بر دوش نظام سلامت افزایش جدی خواهد یافت. بالا بودن هزینه در دو گروه سنی کودکان و سالمندان از یک سو و جمعیت کم نیروی کار از سویی دیگر آسیب جدی به نظام اقتصاد خواهد زد که این خود بازتولید تجرد، بی فرزندی و تک فرزندی در جامعه خواهد شد و همان مسائلی که در ذیل عنوان نهاد خانواده مطرح شد مجددا در اینجا تکرار خواهد گردید.
حداکثر استفاده از زمان موجود برای اصلاح بحران
مولفههای جمعیتی برای تغییر خصوصا تغییری که با تثبیت همراه باشد، نیازمند مدت زمان قابل توجهی هستند. چرا که یک نوزاد برای رسیدن به بازهای که بتوان وی را به عنوان یک نیروی کار در نظر گرفت حداقل به زمانی بین ۱۵ تا ۲۵ سال فرصت نیاز دارد. از سویی دیگر از آن چه که فعل فرزندآوری بر عهده زنان است، پس در عمل تعداد زنان در سن باروری به عنوان یک تعیین کننده اساسی در تغییرات باروری به شمار میرود. در صورتی که هرم سنی جمعیت به سمت سالمندی حرکت کند طبیعتا جمعیت در سن باروری نیز کاهش خواهد یافت. در نتیجهی کاهش جمعیت در سن باروری، حتی در صورت وجود قویترین مشوقها نیز نیل به اهداف جمعیتی ممکن نخواهد بود.
برخلاف جوامع غربی که طی حدود صدسال روند کاهش باروری خود را سپری کردند و به تبع فرصت مناسبی برای مدیریت بحران خود داشتند(هرچند که تاکنون موفق به حل این بحران نشدند)، کشور ما با دخالتهای متعدد دستگاههای بینالمللی این فشار را طی دو به میزانهای باروری خود وارد ساخت و به سرعت به باروری زیر سطح جانشینی دچار گشت. به معنای دیگر اینک فرصت بسیار کمتری برای مدیریت بحران کاهش جمعیت در پیش روی مسئولین کشور وجود دارد.
«امروز اگر ما به فکر تکثیر نسل نباشیم، مسئلهی فرزندآوری را امروز اگر چنانچه برایش فکر نکنیم، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، دیر خواهد بود؛ کشوری خواهیم شد که عنصر لازم برای حرکت پیشرفت را، یعنی جوان را، به قدر کافی در اختیار نخواهد داشت. امروز باید به فکر فردا بود.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
یکی از دقتهای ظریف رهبر انقلاب به مساله جمعیت توجه ایشان به شاخص باروری ایدهآل است که تاکنون نیز کمتر مسئولی اهمیت تفسیر آن را مورد توجه قرار داده است. شاخص باروری ایدهآل یک شاخص جمعیتی با اهمیت اما کمتر شناخته شدهای است که به این سوال پاسخ میدهد که آیا کاهش باروری نشات گرفته از میل مردم است یا نشات گرفته از وجود موانع؟ ایشان در این خصوص بیان میکنند:«ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعهی ما دچار میل به کمفرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان بهطور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن بهشکلی، مرد بهشکلی پرهیز میکنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، برای علاج این عوامل بیماریزا - که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماریزا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند.»
مساله کاهش میزان باروری و به تبع آن کاهش جمعیت، اثرگذار بر سرنوشت یکایک ملت ایران خواهد بود. دایره وسیع آسیبهایی که کاهش جمعیت بر حیات فردی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مردمان و نسلها برجای میگذارد از یک سو و فرصت کوتاه و اندک باقی مانده در اختیار برای حل این بحران از سوی دیگر سبب شده است این مساله مکررا از سوی رهبر انقلاب پیگیری شود. در صورتی که از زمان باقیمانده به علمیترین شکل و با بیشترین تلاش و همت استفاده نشود نسلهای آینده آسیبی جدی از این کوتاهی خواهند خورد.